بعد این اتفاق خداوند پیامبری از مردم حبشه را برای راهنمایی مجوسیان مبعوث گردانید، اما باز هم او را تکذیب کردند و میان گودالی از آتش شعله ور سوزاندند و هرکس را از او پیروی می کرد. او را هم در آتش می سوزاندند.
در زمان مجوسیان پیامبران زیادی برای راهنمایی آنان آمد، اما هر بار او را به دلیلی به قتل می رساندند.
تا اینکه خداوند حضرت جرجیس را که اصالتا از مردم روم بود و در فلسطین زندگی می کرد، برای هدایت مجوسیان مأمور ساخت تا حکمرانان را به یکتا پرستی دعوت کند. اما پادشاه ستمگر دستور داد تا بر بدنش با تیغه ای دندانه دار بکوند. آنگاه جسم غرق به خون او را داخل ظرفی از سرکه بیاندازند. بعد از آن پارچه ای زبر بر زخم های او کشیدند و در آخر او را با تکه آهن های داغ شده سوزاندند.
با این حال خداوند حضرت جرجیس را در برابر مرگ مقاوم کرد و بار دیگر حکمران دستور داد تا میخ هایی را بر رانها و زانوان او بکوبند.